Pigments through the Ages

        

   

نکاتي چند در مورد زعفران

 

 

 

زعفران و فرهنگ و ادب


در فرهنگهاي مختلف، به ويژه در فرهنگ ايران زعفران سمبل موارد متعددي است و اشارات مختلفي به شعر و  نثر در فرهنگ ايران و ادبيات پارسي به زعفران شده است.  يكي از موارد جالب درباره زعفران در فرهنگ ايران اين است كه به حال و هواي فردي كه خندان است زعفراني گفته مي شود، حتي وقتي مي خواهند به كسي بگويند كه خوش و خرم باشي مي گويند: زعفراني باشي، و اين به خاصيت خنده آور بودن زعفران بر مي گردد. همينطور كسي كه شايد كمي اخمو و بد اخلاق است به او پيشنهاد مصرف زعفران مي دهند.

مناطقي هم در برخي از شهرهاي ايران هستند كه ((زعفرانيه)) نام دارند و اكثرا جزء مناطق مرفه و گرانقيمت آن شهرها محسوب مي شوند. براي مثال مي توان از شهرهاي تهران و تبريز نام برد كه هردو شهر مناطقي با اين نام دارند. گفته مي شود كه درساليان گذشته در اين مناطق  مزرعه زعفران و زعفرانكاري بوده است و اين امر وجه تسميه مناطق مزبور را نشان مي دهد.

دكتر محمد حسن ابريشمي محقق و نويسنده برجسته ايراني در كتاب خود تحت عنوان زعفران ايران – شناخت تاريخي، فرهنگي و كشاورزي اشعار و حكايتهاي بسياري را نقل كرده است كه نشان از ريشه هاي عميق اين گياه اسطوره اي در فرهنگ و ادب غني ايران زمين دارد، به گونه اي كه حتي سخن سراياني را كه در اشعار خود به زعفران اشاره كرده اند بر حسب قرن زيست آنها تقسيم بندي نموده و نمونه هايي از آثار مرتبط ايشان را ذكر كرده  است. براي نمونه دقيقي طوسي در قرن چهارم هجري از صفت زعفراني بدينگونه براي وصيف زر يا سكه طلا استفاده كرده است:

ز دو چيز  گيرند  مر مملكت  را

 يكي پرنياني، يكي زعفراني

يكي  زر  نام  ملك   بر  نبشته

 دگر   آهن  آب  داده   يماني

و خداوندگار اسطوره پارسي، حكيم ابوالقاسم فردوسي طوسي چنين آورده است: 

تنش پر نگار از كران تا كران

چو  داغ گل سرخ  بر زعفران

و

ز سيمين و  زرين  شتروار  سي

  طبقها و  از  جامه ء  پارسي     

همه صدطبق مشك وصدزعفران

  همي رفت گلشهرباخواهران

مولانا جلال الدين محمد بلخي نيز در اشعار خويش اشارت هاي بسيار به زعفران دارد كه يكي از آنها چنين است :

عشق چو ابر گران ريخت بر اين و بر آن

شد طرفي زعفران، شد طرفي لاله زار

اين ابيات ودست كم صدها بيت ديگر  موجود در  اين  باب  كه  از  پيشينيان به ما رسيده اند  گواهاني هستند آشكار بر  ريشه هاي پارسي زعفران ، و كتاب ارزشمند  محقق برجسته استاد  محمد حسن ابريشمي گواهي است روشن براين مدعا.

آري، بدينگونه زعفران، اين گياه افسانه اي، هزاران  سال است كه ريشه در خاك  اين  مرزوبوم، از آب آن نوشيده، قصه هاي مردمانش را نيوشيده، جامه پارسي پوشيده ودر ديگهاي رنگ  ايشان  جوشيده است. رنگ  زرد  زرين  مهر را بر  قاليچه هاي  ابريشمين ارزاني  داشته،  شكوه  نيلگون  اين  سپهر  را  با  رايحه  بي  بديلش  دو  صد   چندان  نموده، فرهنگ ژرف  اين  مردم را به قدوم خود  زعفراني كرده  و  چشمه  جوشان شعر شاعران خوش قريحه ايران زمين راباعطردلاويزش صفايي ديگربخشيده است.


   

 

گل زعفران

تارهاي خشک شده زعفران

 

 
 
 

 

 

تهيه و تدوين: پارس پردازش